شيخ آذري بيهقي اسفرايني در سال 784 هـ.ق در طوس متولد گرديد پدرش عبدالملك از سوي سربداران صاحب اختيار اسفراين بود. در كودكي همراه با دايي خود به قراباغ رفت و با الغ بيك همباري شد و دوستي عميقي بين آنان پديد آمد. وي از جواني شروع به شاعري و مدح سلاطين، بويژه سلطان شاهرخ تيموري كرد. اما بزودي به عرفان روي آورد و ترك صوفيان چون شيخ محي الدين طوسي غزالي به شاه نعمت ا... ولي به سلوك مشغول شد و فرقه نعمت الهيه را دريافت نمود. سپس دوبار به حج رفت و يك سال در آنجا مجاور حرم شد و كتاب سعي الصفا را در باره مناسك حج نگاشت سپس به هند رفت و در دربار احمد شاه اول بهمني به مقام ملك الشعرايي و معلمي علاالدين همايون بن احمد شا رسيد و كتاب بهمن نامه را به وي تقديم كرد. و پس از سالها به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در اسفراين به تربيت شاگردان و عبادت و تاليف مشغول بود. وي درعين انزوا با شاهزادگاني چون علاالدين همايون، بايسنقر ميرزا و الغ بيگ ميرزا پسران شاهرخ ارتباط داشت. وي در 86 هـ.ق وفات يافت و در اسفراين به خاك سپرده شد
در انبساط بساط بسیط خاک نگر
بسان رقعۀ شطرنج و عرصه پندار
همان مثابه شطرنج دان مقابل هم
دقیقههای سپید و سیاه و لیل و نهار
بهوش باش که گردون شتل ریاست دغل
سپهر شعبده باز و حریف بس طرّار
ز فیل بند حوادث پیادۀ توفیق
کسی برد که کند تحمل بسیار
گرت هواست که رخ بر بساط شاه نهی
در این بساط چو فرزین مباش کج رفتار
ز گشت حادثه آنکس که احتراز کند
بتاخت اسب مهار خود آذری به قمار
در مورد ساختن دارالعماره احمد شاه بهمنی گوید:
حبّذا قصر مشیّد که ز فرط عظمت
آسمان سدره ای از پایه این درگاهست
چنانکه هست فلک را دوازده تمثال
شیخ محمد رشیدالدین بیدوازی از عرفا و بزرگان قرن نهم هجری و از مشایخ طریقه ذهبیّه کبرویه است. ذهبیّه یکی از سلسله (فرقه)های تصوف اسلامی است که در ایران و سایر کشورها پیروانی دارد. اگرچه برخی اقطاب ذهبیّه منسوب به مذاهب غیر شیعی هستند(مانند احمد غزالی که شافعی مذهب است) ولی ذهبیّه به عنوان یکی از سلسله (فرقه )های تصوف شیعی شناخته میشود. قدمت سلسله دراویش ذهبیه را به قرن سوم هجری قمری و به ابو محفوظ معروف بن فیروز کرخی معروف کرخی نسبت میدهند. از مشایخ آن میتوان شیخ جنید بغدادی، شیخ سری سقطی، شیخ احمد غزالی و شیخ نجم الدین کبری را نام برد. در فارس، خراسان، آذربایجان، خوزستان و برخی بلاد دیگر، فقرای این سلسله پراکندهاند. شیخ محمد بیدوازی فرزند شیخ علی بیدوازی و نبیره شیخ احمد غزالی است که در سروده هایش رشید تخلص می کرد. شیخ محمد از بزرگان طریقت و تصوف بود که در تربیت عاشقان سالک نقش زیادی داشته و خود نیز در معرفت شناسی مقامی بلند داشته است. در بعضی از نسخ از وی با عنوان "شیخ العارفین وقطب الکاشفین شیخ رشید المله والدین" یاد شده است و مقامش در تصوف و عرفان به گونه ای بود که صاحبان فقه و ارشاد با انتساب به وی افتخار می کردند. از زندگی و احوال شیخ رشیدالدین بیدوازی و همچنین چگونگی مراحل تحصیل، استادان و دوران زندگی اش مانند احوال سایر عارفان و اقطاب صوفیه اطلاعی در دست نیست . تنها شواهد و مدارکی که بیانگر حضور این عارف در قرن نهم هجری است، اشعار و آثاری است که از این صوفی بر جای مانده است. شیخ محمد بیدوازی در یک مثنوی 58 بیتی که به شرح حال مریدانش از قبیل صوفی کمال الدین محمود، تاج الدین علی، شمس الدین محمد شاکر و دیگر عارفان پرداخته، در ابتدای یکی از ابیات به سال 875 ق اشاره می کند: شد میسّر بعون خیر معین اربعین و خمسة و سبعین بعد هشتصد زهجرت نبوی(ص) با تو گویم که سر آن شنوی
پژوهشگران با توجه به محتوای ابیات این مثنوی، اینگونه استنباط می کنند که شیخ محمد بیدوازی در این ایام در نهایت پختگی و به عنوان یکی از صوفیان کامل و شناخته شده مطرح بوده است.وی در این مثنوی، مریدان کامل خود را به تعداد می شمارد و مشخص می شود حداقل مدتی قریب به بیست سال از ابتدای ارشاد وی گذشته است . بر اساس اعتقاد صوفیه، مدت زمان لازم برای وصول سالک الی الله به کمال واقعی، بیست و یک سال است. در مکاتب تصوف و عرفان رسم بر این بود که سلسله اقطاب صوفیه و روند جانشینی و پذیرش آنان از سوی مریدان و مبلّغان بعدی، سلسله وار و پیوسته در اشعار و نوشته های اقطاب صوفیه می آمد و در بسیاری از مواقع، این روش به معرفی و شناخت این عارفان کمک کرده است، از آن جمله شیخ درویش شیرازی در مورد شیخ محمد رشیدالدین محمد بیدوازی می آورد: بعد از عبدالله آن میر سعید شمس اوج معرفت شیخ رشید در میان عارفان شهبازی است موطنش را دان که بیدوازیست.
زادگاه شیخ محمد رشیدالدین، روستای بیدواز در 34 کیلومتری شهرستان اسفراین است. وی آموزش و اخذ خرقه و امور تلقین مکتب ذهبیّه را از شیخ مجذوب سیّدشهاب الدین عبدالله برزش آبادی فرا گرفت و آداب طریقت را نزد وی آموخت. شیخ محمد پس از مرگ استادش، خود بر مسند نشست و به ارشاد مریدان و هواداران پرداخت. از آنجا که شیخ رشیدالدین مورد توجه و عنایت سید شهاب الدین قرار گرفته بود وی را به دامادی خود مفتخر و دخترش را به عقد وی درآورد. در منابع نوشتاری در مورد تصوف ذهبیه از شیخ رشیدالدین بیدوازی به عنوان قطب بیست و دومین نام برده شده است. شیخ محمد رشیدالدین شاگردان زیادی چون شیخ شاه علی اسفراینی عارف بزرگ که داماد ایشان نیز بوده است را در زادگاه خود بیدواز تربیت نمود و به تالیف آثار و سرودن اشعار عرفانی همت گماشت. از سال وفات شیخ محمد بیدوازی اطلاع دقیقی در دست نیست و منابع متأخّر ذکری به میان نیاوردند، تنها غلامرضا فسنقری در کتاب مشاهیر رجال اسفراین، حضور و فعالیت وی را تا سال 855 ق در خانقاه ادکان/ اتکان می داند و اینکه در آنجا به ارشاد مشغول بود . با بروز اختلاف میان خانواده تیموری و فرزندان شاهرخ میرزا و جنگ هایی که به وقوع پیوست، این ناحیه و خانقاه آن آسیب جدی دید و شیخ محمد بیدوازی در ده خود یعنی بیدواز در سال 877 ق چشم از جهان فروبست و در خانقاه همان منطقه به خاک سپرده شد.